جستجو
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری، شامل احوالپرسی و درباره رفع کسالت با دوایی که حاجی بی بی تجویز کرده
-
۳تصویر
ابراهیم به ناصرالملک
نامهای از ابراهیم به ناصرالملک والی کردستان که نویسنده در آن درباره سلامتی کودکان، آقا محسن و خانم کوچولو، بعد از ابتلا به بیماری سرخجه میگوید و همچنین درباره اشتباه آقا میرزا حسن حکیم باشی در میزان استفاده از شربت برمور دو سدیوم. او مینویسد که حکیم باشی اگرچه سواد فرانسه ندارد ولی دفتری دارد که در آن تمام ادویه قدیم و جدید، مفصل و مشروح، ضبط است و این که نویسنده گمان نمی کرده که حکیم باشی بعد از رجوع به ورقه شربت برمور دوسدیم در میزان مصرف آن اشتباه کند. ابراهیم همچنین به ناصرالملک خبر داده که اگر هنوز حیدرمیرزا معروف به شاهزاده حکیم در کردستان باشد، در کار مداوای او نباید تردید داشت....
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری درباره دستورالعمل دوا و غذای دکتر برای گلو درد مخاطب، و درخواست رساندن خبر سلامتی خود از طریق حاجی زعفران یا ملا معصومه به اقبال
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری، درباره آمدن مخاطب به خانه شهر و نزدیکتر شدن به نویسنده، فرستادن زیرشلواری و دوای دندان به مخاطب و شرح چگونگی استفاده از آن
-
۱تصویر
داروخانه غربی
داروخانه غربی متعلق به نصرالله خان غربی که به گفته خانواده، در خیابان چراغ برق واقع بود. نصرالله خان پسر عصمت خانم و میرزا آقا خان و همسر بتول شرقی بود.
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری، توضیح اینکه چرا مخاطب را به همراه خود نیاورده است، معطل شدن در رفسنجان، رسیدن انگشتر و شال زنانه و سؤال درباره درست کردن انگشتر، سفارش درباره امورات باغ و خانه و مخارج، فرشها، داروهای مخاطب و فرستادن داروی چشم برای مخاطب از تهران
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری درباره بهبودی مخاطب و دستور ناصرالممالک به خوردن شیر و فناستین، باخبر شدن حسین از مرگ مادرش و توقف ازدواجش، شکایت از حسین، پرداخت قرض، سفارش دوختن پشتیها، فرستادن هشت جفت جوراب که دو جفت کوچک اندازه پای مخاطب است و بقیه مال خانم بزرگ و میرزا عبدالله خان است